تغییر موازنه قوا در غرب آسیا با روابط پایدار ایران و سوریه
تاریخ انتشار: ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۶۶۸۲۴۲
به گزارش جام جم آنلاین، همزمان با سال جدید میلادی فصل جدیدی از روابط و تعاملات میان دمشق و کشورهای عربی شروع شد. فصلی که با فروکش کردن آتش جنگی خانمانسوز در سوریه آغاز شد و شاید کمتر تحلیلگر مسائل سیاست خارجی تصور میکرد که بعد از یک دهه آشوب داخلی در سوریه و همچنین تنش در روابط خارجی دمشق با دیگر کشورهای عربی شرایطی فراهم شود که همان دولتمردانی که با شروع بحران در این کشور همه توان خود را برای به سقوط دولت قانونی بشار اسد بکار بردند اما برغم همه آرزوهای دور و درازشان به هیچکدام از آمال خود نرسیدند اکنون با خاموشی فتنه برای بهبود روابط خود با سوریه صف بکشند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نقش آفرینی محوری سپاه در برابر تروریسم منطقهای
شروع بحران سیاسی در سوریه سبب شد بازیگران منطقهای و فرامنطقهای براساس منافعی که برای خود متصور بودند سیاستی خاص را در مواجه با ناامنی در پیش بگیرند. راهبردها و سیاستهای جمهوری اسلامی ایران اما در مقایسه با برخی حامیان آشوب و ناامنی در حوزه سیاست خارجی رویکردی متفاوت داشت و بر پایه آموزههای دینی، عقلانیت، مصالح امت اسلامی و منافع ملی بود و با سیاستهای متناقض و متزلزل دولتهای مدعی مبارزه با تروریسم، حقوق بشر و دموکراسی تفاوت فراوانی داشت و همین رویه باعث تحول در عرصه دیپلماسی و میدان نبرد شد.
قاعده بازی در سوریه تغییر کرد
با شروع بحران سوریه و نقش آفرینی کشورهای منطقهای و فرامنطقهایی که به نفع آشوبگران داخلی و نیروهای تروریست وارد میدان تنش شده بودند، جمهوری اسلامی ایران نیز در پی دعوت سوریه برای حل بحران آمادگی خود را اعلام کرد. در گام اولیه فعالیتهایی در میدان دیپلماسی و سیاست خارجی آغاز شد و کشورمان توانست در این عرصه هم نقش آفرین باشد و از برخی کشورها مثل روسیه و چین برای حضوری فعال تر در ماجرای سوریه دعوت کند. با وجود تلاشهای موثری که در این زمینه شکل گرفت، ایران به این نتیجه رسید که برای رفع ناامنی نمیتوان از همه ظرفیتهای دیپلماسی بهره گرفت و باید در میدان فعالیت جدی تری را پی بگیرد. طبیعی بود روندی که ایران در پیش میگرفت اساسا مطلوب آمریکا و متحدان منطقه ایش نبود اما آنچه که برای جمهوری اسلامی مهم بود حفظ امنیت در محیط پیرامونی و غرب آسیا بود. ایران به خوبی دریافت تا زمانی که بازیگران منطقهای و فرامنطقهای با حمایتهای مادی و معنوی خود از آشوبگران پشتیبانی می کنند نه تنها تا سالها سوریه روی آرامش و آسایش نخواهند دید بلکه تبعات و آثار هم دامن دیگر کشورها را نیز خواهد گرفت. بدیهی بود که ایران نمیتوانست صرفا نظاره گر تنش آفرینی آشوبگران و تروریستها و حامیان آنها در منطقه باشد.
دفاع ایران از ملتهای منطقه اصول و مبنانی دارد و بر همین اساس از حق حاکمیت دولتهای مشروع و قانونی حمایت میکند. طبعا با توجه به اعتقاد اصولی نظام جمهوری اسلامی ایران نسبت به حق حاکمیت مردم سوریه برای تعیین سرنوشت سیاسی شان، پشتیبانی از دولت قانونی این کشور در برابر شورشیان به عنوان یک اصل کلی در سیاست خارجی مورد تاکید قرار گرفت.
در عرصه میدانی و حوزه دفاعی، دولت سوریه از یک سو با آشوبگرانی مواجه بود که رفته رفته در حال بسط نفوذ خود بودند و از سوی دیگر آمریکا و متحدانش از هیچ تلاشی برای حمایتهای ستادی، مالی و تسلیحاتی از ترویستها فروگذار نبودند.
نوع رویکردهای دولت و ارتش سوریه در برخورد با این بحران البته با ضعفهایی همراه بود و در مجموعه این رویکردها برای حل مساله کارایی چندانی نداشت. ضعف دولت سوریه در شناسایی علل و منابع ناامنی و استفاده نکردن از بسیج مردمی در برخورد با تروریستها و آشنانبودن ارتش کلاسیک سوریه با جنگ شهری عملا به پیچیده تر شدن بحران انجامید.
وجود این عوامل باعث شد سوریه از ایران برای مبارزه با تروریستها دعوت کند و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان بازوی اجرایی نظام برای راهنمایی های نظام و فعالیتهای مستشاری راهی این کشور شدند.
فرمانده میدان مقاومت
فرماندهی اصلی میدان سوریه با سردار سلیمانی بود. سرداری که مرزهای سوریه و اسرائیل را تحت کنترل خود داشت. حضور وی و نیروی قدس و مدافعان حرم در سوریه به عنوان منطقهای ویژه جریان مقاومت را به عنوان یکی از بازوهای اصلی جهان اسلام در برابر اسرائیل مطرح کرد. گذشته از این، از ابتدای شکل گیری ماجرایی به نام بهار عربی و همچنین آغاز ناآرامیها در سوریه، غربیها تصور میکردند که نظام سوریه به راحتی ساقط میشود و همچنین اسرائیل و حامیان غربی او بر این باور بودند که با سقوط دولت بشار اسد، یکی از نظامهای حامی مردم فلسطین از سر راه برداشته خواهد شد اما حضور مستشاری ایران و همچنین تدبیر سردار سلیمانی باعث شد که این برنامه شوم تحقق پیدا نکند و گذشته از این با توجه تقویت نیروی رزمی سوریه و همچنین راه اندازی بسیج عمومی در این کشور باعث ناکامی نیروهای داعش و همچنین عناصر آشوب طلب مورد حمایت غربیها شد. طبعا متعاقب چنین حمایتی اسرائیل که بیش از دیگر کشور از حضور یک سوریه قدرتمند احساس خطر میکرد به تشدید حملات ایذایی خود علیه این کشور افزود و البته در بسیاری از مواقع نیز با مقابله به مثل سوریه مواجه شد.
افزایش بینه نظامی سوریه البته نیازمند اقدامات دیگری از سوی گروه مستشاری ایران بود. نیرویی که علاوه بر داشتن آموزشهای نظامی مناسب از نظر عقیدتی نیز آبدیده بود. تشکیل و سازماندهی تیپ فاطمیون و بعدها لشکر فاطمیون براساس همین ضرورت بود. حضور حماسی این لشکر در جبهه بسیار تاثیرگذار بود و در عین حال شهدای زیادی نیز تقدیم خط دفاع از حریم حرم شد.
با حضور سپاه در این منطقه و بهره گیری از مشاورههای نظامی نیروهای ایرانی، ارتش سوریه دست به بازسازی دفاعی زد و عملا با عوض شدن قاعده بازی، حملات برق آسای تروریستها در بسیاری از مناطق متوقف شد. ارتش کلاسیک سوریه از این پس بود که توان دفاعی خود را در برخورد با تروریست بالا برد و توانست با کمک آموزشهای سپاه شیوههای جنگ شهری را فرا بگیرد و امکان دفاع در برای پیشروی آشوبگران را با کم ترین تلفات ممکن پیدا کند. استفاده از توان و ظرفیت بسیج مردمی و ارتباط با عشایر و قبایل و حتی پیروان ادیان و مذاهب مختلف و کمکهای اطلاعاتی سپاه از سوی ارتش سوریه، تروریستها را در وضعیت بغرنجی قرار داده بود. آنها که سودای پایان سریع آشوب سوریه را داشتند اکنون آرزوهای خود را دست نیافتنی میدیدند. غربیها و دیگر حامیان جریانهای تروریستی در این وضعیت کاملا نگران تغییر شرایط در میدان نبرد بودند و سعی کردند ایران را به دخالت نظامی در سوریه متهم کنند. حربهای که گرچه در نگاه اول بسیار خوش دست مینمود اما با انتشار اسناد و مدارکی از شورشیان که نشان از حمایت آشکار و پنهان محور غربی و عربی مخالف جریان مقاومت از تروریستها میداد بکلی کند شد و دیگر کارایی گذشته خود را از دست داده بود. در کنار این مساله، پیروزی محور مقاومت در حلب که در نتیجه مساعدت و مشاورتهای نظامی سپاه و بهره گیری از توان گسترده بسیج مردمی حاصل شد، نقطه عطفی در ماجرا سوریه محسوب میشد و باعث تقویت موضع دولت سوریه برای ادامه مقابله با شورشیان و گروههای تروریستها شد.
نقش آفرینی تاثیر گذار سپاه در میدان سوریه، سبب شد حامیان تروریسم بویژه آمریکا که تا پیش از این از همه ابزارهای لازم برای کمرنگ کردن جایگاه ایران در منطقه بویژه در حل بحران منطقهای استفاده کردند در پی تحولاتی که در جبهه سوریه رخ داد ناچار شدند برای حل بحران به نقش و جایگاه جمهوری اسلامی ایران اعتراف کنند و خود را ملزم به حضور ایران در گفتگوهای حل مساله سوریه کنند.
مرزهای داعش کوچک شد
ظهور داعش به عنوان یک قدرت تروریستی در عراق و سوریه از چند سال پیش باعث تغییر معادلات در منطقه شد. پیشرفت سریع این گروه تکفیری در بحبوحه بحران عراق شرایط سختی را ایجاد کرده بود. داعشیها از زمان آغاز جولان نظامی خود با مقاومت ناچیزی در مقابل خود روبرو بودند. توان رزمی این گروه تروریستی و حمایت کشورهای عربی منطقه از یک سو و خیانت آشکار برخی از فرماندههای ردههای میانی ارتش عراق و بعثیهای بازمانده دوران صدام حسین بودند زمینه را فراهم کرد که این گروه تکفیری بسان اسبی رم کرده تا مدتها در عرصه نظامی جولان دهد و بخشهای وسیعی از پنج استان بزرگ عراق را به اشغال خود درآورد. در آن روزها گرچه زمزمه نامفهومی از سوی برخی از کشورها به رهبری آمریکا بگوش میرسید که خبر از تشکیل هیات نافرجامی را به اسم ائتلاف ضد داعش میداد، اما هیاهوهای اولیه آن از همان نخستن روزهای شکل گیری خوابید. طنز تلخ ماجرا آن بود که برخی از کشورهای عربی و اروپایی شرکت کننده در این ائتلاف تامین کنندگان اصلی مالی و تسلیحاتی داعشیها بودند و حملات هوایی جنگندههای فوق پیشرفته آمریکایی و اروپایی به جای بمباران مواضع این گروه تکفیری، غیرنظامیان را هدف قرار میداد. طبعا این اقدامات نمایشی و تبلیغاتی نه تنها کمکی به مهار تروریسم نمیکرد بلکه مقوم آن بود. از آنجایی که ایران عدم صداقت اعضای شرکت کننده را مهمترین دلیل ناکامی این ائتلاف میدانست مسیر دیگری را در یاری رسانی به مردم عراق برای دفع داعش پیمود. کمکهای تسلیحاتی و مشاوره به ارتش و گروههای داوطلب مردمی در عراق یکی از اقدمات موثر ایران برای رفع این فتنه بود. به عنوان نمونه میتوان به سخنان مسعود بارزانی رئیس اقلیم کردستان عراق اشاره کرد که در یک نشست خبری گفته بود: تهران سلاح در اختیار نیروهای پیشمرگه قرار داده است. ما خواستار سلاح شدیم و ایران اولین کشوری بود که تسلیحات در اختیار ما قرار داد.
ایجاد حشدالشعبی در عراق گام بلندی بود که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برای بالابردن توان نظامی مردم و ارتش در برابر داعش برداشت و باعث شد گره کور کلاف سردرگم بحران عراق تا حدود زیادی گشوده شود.
عملیات موفق سپاه در میدان عراق، بشدت نقش اتئلاف ضد داعش به رهبری آمریکا را در این کشور کمرنگ کرد و جایگاه ایران را به عنوان هدایت و رهبری محور مقاومت بالا برد. مقابله نظامی و فکری سپاه با داعش به عنوان خطرناک ترین نیروی رزمی در برابر محور مقاومت ضمن اینکه حوزه نفوذ و دایره فعالیت آنان را محدود کرد، دفاع از تمامیت ارضی عراق را نیز در پی داشت. عملیات مستشاری سپاه در عراق سبب شد مجموعهای از طیفهای مختلف این کشور شامل کردها، عشایر اهل سنت و شعیان حشد الشعبی علیه داعش بسیج شوند و تروریستها و تکفیریها را از مناطق اشغال شده به عقب برانند. نکته دیگر اینکه در نتیجه این تلاشها بود که شبح جنگ و آشوب که در اوایل پیشروی داعشیها بر خطوط مرزی ایران سایه افکنده بود، صدها کیلومتر دورتر با تابلو ورود ممنوع روبرو شود.
بیتردید نقش سردار سپهبد قاسم سلیمانی در آزادی بخش بزرگی از اراضی سوریه از شر تروریستهای تکفیری بر کسی پوشیده نیست. در همین زمینه، سرتیپ «غالب جازیه» رئیس واحد رسانه در اداره سیاسی ارتش عربی سوریه در گفت و گو با تسنیم بر این نکته تاکید کرده است که سردار شهید قاسم سلیمانی در پیروزیهای محور مقاومت در جنگ جولای 2006 و همچنین کمک به ارتش عربی سوریه از سال 2012 در مقابله با گروههای تروریستی ـ تکفیری معجزه کرد. بهلطف همین همکاریها سازمان تروریستی داعش نابود شد و بیشتر اراضی سوریه و بهویژه استان حلب که این شهید بزرگ ما نقش برجستهای در آزادسازی آن داشت، از شر تروریستها آزاد شد.
حضور سردار سلیمانی و نیروی قدس و مدافعان حرم در سوریه به عنوان منطقهای ویژه جریان مقاومت را به عنوان یکی از بازوهای اصلی جهان اسلام در برابر اسرائیل مطرح کرد.
همکاری ایران و سوریه بعد از گذر از دوره بحران
الان سوریه در حال گذار از یک مرحله بحرانی و ورود به یک مرحله ثبات و استقرار است و سوریه نیازمند همکاری ایران برای ورود به این مرحله است. در طول ده سال گذشته، سوریه شاهد یک بحران نفسگیر منطقهای و بینالمللی بود. 180 مجموعه تروریستی با 150هزار عنصر تروریست از جمله داعش، القاعده،جبهه النصره و جیش الاسلام با کمک رژیم صهیونیستی و برخی از کشورهای مرتجع منطقه، سوریه را دچار یک بحران نظامی و امنیتی کردند و این کشور توانست با کمک ایران از مرحله بحران نفسگیر به مرحله ثبات و آرامش برسد. طبیعی است که سوریه نیازمند همکاری و همدلی ایران برای دوره بعد از بحران است. در این دوره بازسازی سوریه آغاز شد و باتوجه به تجربه ایران در سازندگی و بازسازی شهرهای جنگی است طبیعی است که کشورمان این آمادگی را برای همکاری با سوریه دارد.
موضوع دیگر استفاده از فرصت موجود بویژه مشارکت ایران و سوریه و گسترش همکاریهای تجاری و اقتصادی و بازسازی بندر لاذقیه است. این بندر میتواند نقطه ترانزیت کالاهای ایران به سمت اروپا از طریق دریای مدیترانه باشد. بندر لاذقیه میتواند محور همکاریهای اقتصادی ایران، سوریه و عراق باشد و از این طریق برای ایجاد خط لوله نفت و خط گاز و همچنین راه آهن از طریق خرمشهر به بصره و سپس به سمت سوریه و بندر لاذقیه میتواند در احیای این پروژه بزرگ تجاری و اقتصادی کاملا موثر باشد. طبعا بعد از خروج سوریه از بحران فعلی در حقیقت این پروژه بزرگ کلید زده میشود و میتواند در توسعه پایدار منطقه موثر باشد.
منبع: جام جم آنلاین
کلیدواژه: سوریه داعش آمریکا جمهوری اسلامی ایران سردار سلیمانی جمهوری اسلامی ایران کشورهای عربی سیاست خارجی محور مقاومت عنوان یک تروریست ها منطقه ای دیگر کشور
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۶۶۸۲۴۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دیپلمات صهیونیست: دنیا تغییر کرده است/ باید مشخص کنیم در کدام سمت هستیم
از زمان شروع عملیات طوفان الاقصی، شرایط منطقه ای و جهانی، شاهد تغییراتی بوده است که این تغییرات در امتداد تغییرات نظام جهانی قرار دارد.
سرویس جهان مشرق - مایکل پلیورت کارشناس مسائل اروپای شرقی، تحلیگر سیاسی، دیپلمات سابق اسرائیلی در مسکو، در گزارشی به مسئله نظم جدید جهانی و تغییرات قابل توجه در روابط اسرائیل با روسیه، همزمان با تغییرات روابط ایران و روسیه نسبت به سالهای گذشته میپردازد. پلیورت در این گزارش می نویسد:
از زمان وقایع ۷ اکتبر، نه تنها اسرائیل، بلکه کل جهان به واقعیت جدیدی رسیده است. این واقعیت، تا حد زیادی، از فوریه ۲۰۲۲ - تقسیم جهان به بلوک های جدید - شروع به شکل گیری کرد. کشورهای غربی، اوکراین، اسرائیل، استرالیا و آرژانتین، در برابر روسیه، چین، ایران، برزیل، آفریقای جنوبی و کره شمالی. در ۱۳ اکتبر، رئیس جمهور روسیه، در جریان سفر خود به بیشکک، اولین سفر خارج از مرزهای روسیه پس از صدور حکم بازداشت بین المللی از سوی دادگاه کیفری لاهه، پوتین بیشتر سخنرانی خود را به درگیری بین اسرائیل و فلسطینیان اختصاص داد.
پرده آهنین جدیدی بر جهان فرود آمدپوتین گفت: «اسرائیل یک حمله بیسابقه از سوی حماس را تجربه کرده است. غیرقابل قبول است که غزه مانند لنینگراد در جنگ جهانی دوم در محاصره باشد». وی افزود: «دلیل اصلی این رویدادها شکست سیاست آمریکا در خاورمیانه» است. از ماه اکتبر، مقامات ارشد دولت روسیه و شخص پوتین اغلب به جنگ در خاورمیانه اشاره کرده و آن را به عنوان نمونه ای از شکست "نظم آمریکا"، "شکست جهان تک قطبی" ذکر کرده اند.»
در کلام، آنها از خشونت بین طرفین ابراز تاسف می کنند، اما در واقع تنش در مناطق ما به خوبی به نفع روسیه است. چرا؟ دولت های غربی را از هم جدا می کند، توجه و منابع عظیم آن را از جبهه اوکراین منحرف می کند و معضلات دشواری را در مورد اولویت بندی جبهه ها ایجاد می کند.
در واقع دو موضوع، روابط روسیه و اسرائیل را شکل می دهد - جنگ در اوکراین و اتحاد سیاسی با ایران. هر دو یک تهدید واقعی برای امنیت ملی ما هستند. دو سال پیش، اسرائیل از ترس واکنش روسیه، به بی طرفی عملی در رابطه با جنگ در اوکراین پایبند بود. اسرائیل کمک های بشردوستانه و غیرنظامی ارائه کرد، اما تا به امروز از ارائه سیستم هایی که توسط روس ها به عنوان عبور از خط قرمز تلقی شود، خودداری کرده است.
انتظار اسرائیل نیز این بود که روس ها نیز از انتقال سلاح های قدرتمند به دشمنان ما خودداری کنند. یک مقام ارشد اسرائیلی بسیار به من گفت: "بدیهی است که ما انتظار طرفداری از اسرائیل از سوی روس ها را نداریم، اما احتمال آسیب به ما از سوی آنها بی نهایت است."
از آن زمان این موقعیت به سختی تغییر کرده است - هیچ انتظاری برای بهبود روابط وجود ندارد، بلکه تلاشی برای جلوگیری از وخامت شرایط است. برای روس ها، اسرائیل پیوست نظامی و سیاسی ایالات متحده در خاورمیانه است. نگرش نسبت به ما برگرفته از رابطه بین ابرقدرت هاست. آنچه در دو سال گذشته تغییر کرده است، روابط ایران و روسیه است - و از آن زمان به بعد فقط عمیق تر شده است.
سکوت عمیق پوتین در مورد حمله ایران به اسرائیل، حمایت از حمله ایران به اسرائیل توسط سفیر روسیه در سازمان ملل متحد و بسیج کانال های تبلیغاتی دولت روسیه علیه اسرائیل که به ادعای آنها، اسرائیل "استانداردهای دوگانه" را اعمال میکند، همه نشان می دهد که اتحاد روسیه و ایران در حال تشدید است. بخش عمده همکاری ها در حوزه نظامی و سیاسی است، اما در سال های اخیر افزایش محسوسی در روابط اقتصادی بین کشورها مشاهده نشده است.
به عقیده من، تا زمانی که جنگ در اوکراین ادامه دارد، محتمل ترین سناریو این است که وخامت روابط اسرائیل با روسیه ادامه خواهد داشت. پرده آهنین جدیدی بر جهان فرود می آید و بادهایی که در روابط بین الملل می وزد قویتر از ماست. بهتر است به این ایده عادت کنیم که در آینده قابل پیش بینی هیچ نکته خوبی از بزرگترین کشور جهان برای ما وجود نخواهد داشت. تصادفی نیست که پهپادهای ایرانی هم به اوکراین و هم به اسرائیل حمله می کنند. شاید این فرصتی نیز باشد تا به خود یادآوری کنیم که می خواهیم به کدام بلوک تعلق داشته باشیم و از چه ارزش هایی نمی توانیم دست بکشیم.